مراقب آدمهای قوی زندگیتون باشید...؟!

ساخت وبلاگ
یه روزی یه جایی یکی یه کاکتوسی داشت

خیلی مواظبش بود به موقع بهش آب میداد

جای مناسبی براش در نظر گرفته بود...

خلاصه کلی دوسش داشت

کم کم فهمید که کاکتوس نسبت به بقیه گلهاش مقاوم تره

کم کمک وقت آب دادنش رو یادش رفت

هرزگاهی سرکی بهش میکشید و سلامی میکرد و اگه لیوان آبی دستش بود یه چیکه آبی هم بهش میداد

کاکتوسه مقاوم بود

خوب مونده بود

سرحال

گذشت...

یه روزی که گذری اومده بود سر سراغ کاکتوس دید خمیده شده... چروکیده... نابود شده...

دیگه آب دادنش و نور و کود و این حرفا فایده نداشت... یه جورایی فاتحه...

آدمای قوی دور و برمون هم اینجورین... اونقدر میگیم اینکه قویه... اینکه میتونه...

دردو دل باهاشون... غم و غصه باهاشون ... گرفتاری و بدبختی باهاشون...

خلاصه هرچی مصیبت و بیچارگی و فلاکت که تاب و توان میخواد میشه مال اونا... بدون اینکه بفهمیم چی داره به سرشون میاد...

بدون اینکه چیکه آبی بریزیم تو حلقشون...

یه روزی به خودمون میایم میبینیم نابود شدن زیر بار سنگین زندگیه من و شما...

مواظب آدمای قوی زندگیمون باشیم... اونها هم آدمن...

گذر عمر...؟!...
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 110 تاريخ : دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت: 15:02