گذر عمر...؟!

روزها از پی هم میان و میرن

روزای گرم تابستون هم حریف خوبی واسه دست و پنجه نرم کردن با روزگاره

هوا حسابی گرم و تنور آزمایشای خدا هم که همیشه گرم و روشن...

نکنه که خدای ناکرده کسی بی آزمایش در بره

هنوز داغ مردود شدن تو امتحان اولی رو دلته که دومی شروع میشه...

روزگاره دیگه

با بد و خوبش باید ساخت

باید سوخت و ساخت

ساخت هر چیزی رو که ویرونه شده

ساخت هر چیزی رو که آرزو شده

اما تنهایی سخته...

یه همراه خوب

یه همراه دلسوز که میشنه روبروت و نگات میکنه و با دقت به تموم حرفات گوش میده

میتونه همچینی آب یخی باشه رو آتیش

این همراه میتونه یه دوست باشه

یه خواهر یا برادر

مادر یا پدر

همسر

و شایدم یه دوست مجازی

زندگیتون خالی از این همراه نباشه...

هرچند که هوا گرمه ولی تنور دلتون گرم

لحظه هاتون ناب

تنتون سالم

و دلتون شاد باشه...

گذر عمر...؟!...