گذر عمر...؟!

ساخت وبلاگ

شهریور 87 بود که شروع کردماولش حتی نمیدونستم که چی باید بنویسماما یواش یواش این صفحه مجازی شد کلبه کوچیک دلمشد مامنی برای خستگیهامشد پناه دردای بی درمونمزیاد وقت نمیکنم... اما همون ماهی یه بار چنان بهم انرژی میده که حتی وقتی که خواننده هم ندارم میام اینجا و مینویسممینویسم تا شاید یه کوچولو بار رو دوشم سبک تر بشه تا بتونم تا ماه بعد بکشم و دم  نزنمروزگار ...حیییی روزگار...چه روزهایی از من گذشت و این وبلاگ شد مونس و چه شبها و روزها و خنده ها و گریه ها که از من دید و ...اگر آدمیزاده بود الان همه جا جار زده بود...بماند ...خوشحالم از راه اندازیت گذر عمر...؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 20 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 15:31

سالی که گذشت واسه من سال 99 نبودتقریبا از اول آذر 98 شروع شد تا اسفند 99روزایی داشت که حتی متوجه گذر زمانش نشدماصلا نفهمیدم چطوری اومدن و رفتنروزایی که تصمیمایی گرفتم که کل زندگیمی و شخم زدکرونا اومد دوباره شخم زدهنوز خودم و پیدا نکرده بودم که روزگار دوباره شخم زدهدف چیدم سر سادگی، دوستان لطف کردن و شخم زدنخلاصه که اصلا نفهمیدم چی شد که سال نو شدمبارک باشه انشااللهنمیدونم چی میشه، هیچ حسی به آینده ندارم.تو این یکسال و نیم اینقدر همه چی واسه همه شکه کننده بود که نمیتونم بگم آینده روشنه یا تاریکاما فقط اینو میدونم که دل من روشنهشاید لامپ قورت دادم و حواسم و نیست... گذر عمر...؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 95 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 5:59

آب زنید راه رااااا...

 

چنان آبی زدند راه را که از شمال کشور تا جنوب سیل راه افتاد متاسفانه...

آدم دلش خون میشه وقتی این چیزا رو میبینه...

اون موقع که بالا میرفتیم پایین میومدیم از مسئولین مپرسیدیم پس این مجوزای جور و ناجور رو کی صادر میکنه....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

و جز نیشخند جوابی نمیگرفتیم...

تو این وضعیت نمیدونستیم خدا رو شکر کنیم به خاطر نعمتش... یا ...

بخاطر بی لیاقتیه آدمایی که گردش روزگار کردشون رِئیس...

خدایا آخر و عاقبت همرو ختم بخیر کن...

گذر عمر...؟!...
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 131 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36

تحول...؟!شده بعضی وقتا یه تصمیمی بگیری و هزارتا اما و اگر بیاد جلو چشمت؟ آدمیزاده دیگه...فکر هزار جا و هزار روز آیندش رو میکنه... تا یه تصمیمی بگیره... اینجوریاست که همه استیو اینا نمیشن دیگه...حالا فکر کن تو گذر عمر...؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 124 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36

نوشتن...؟!نوشتنم نمیاد

 

به نظرتون چراااااااااا؟!

گذر عمر...؟!...
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 120 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36

تجارت...؟! وقتی فرستاده بودنم گزینش برای کار... (بماند که کلا اعتقادی بود تا کار )فرد محترمی که ازم گوزینش میکرد گفت:خبببببببببب از تجارتت برام بگو...من تجارت پرسش کننده با تعجب گفتم کدوم تجارت؟ (ذهنم رفته پیش گذر عمر...؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 114 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36

گاهی وقتا تجربه ها هرچند دیر اما دلنشینن...از اون تجربه های دلنشین و به یادماندنی سفر با یه دوسته...یه سفر دونفرهسفری که کلی تجربه برات به همراه دارهو تا مدتها ذهنت رو درگیر میکنه که آرزو میکنی ای کاش گذر عمر...؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 126 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36

تو چشم بهم زدنی تیر رو از دست دادم و نتونستم تو تیرماه مطلب جدیدی داشته باشم... به همین راحتی و سرعت روزهای زندگی رو از دست میدیدم و بعدش...بعدش یه بار سنگین میمونه که رو دوش میکشیم و مدام با خودمون م گذر عمر...؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 136 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36

دیدی...

حتی نوشتن هم دل و دماغ میخواهد...

نداشته باشی حتی حرف زدنت هم نمی آید چه رسد به نوشتن...

نوشتن هم هنر است...

بد تخلیه میکند دل بی صاحب را

همچین کیفورت میکند حال چه از شادی چه از غم...

اما دل و دماغش مهم است...

نباشد سراپا آتشی... مثل مار به دور خود میپیچی و باز میشوی اما به قاعده نیستی...

 

...

این روزها نیز بگذرد

...

گذر عمر...؟!...
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 124 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36

یه روزایی تو زندگیت خیلی مهم میشنیه جورایی تاریخش تو ذهنت میمونه چون مسیر زندگیت رو عوض کرده...روزی که میری مدرسه، دانشگاه قبول میشی، باکسی آشنا میشی، زمین میخوری، انتخاب میکنی، میذاری میری، ازدواج می گذر عمر...؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر...؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamashianeh بازدید : 121 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36